بازاریابی خلاقانه،جالب و به جرئت می توانم بگویم سرگرم کننده است.ایده های خلاقانه ای که اخر شب هنگام جویدن ادامس به ذهن میرسد-چه چیزی بهتر از این؟ایده هایی که هر لحظه شاهد بزرگتر شدن و بهتر شدنشان هستید-چه قدر عالیست؟دیدن تبلیغ خودتان در روزنامه برای اولین بار یا مشاهده ی نتیجه ی یک کمپین ایمیلی درست بعد از زدن دکمه ی ارسال-این آدرنالین خالص است.
زمانی یک خالق بی نظیر به خاطر خالقی بی نظیر بودن ستایش می شد.الان،بیشتر مدیر عامل ها از تیم بازاریابی خود می خواهند به انها در فروش بیشتر محصولات کمک کنند.انها مدیران ارشد بازاریابی را مسئول معیار های عملکردی خاص قرار می دهند-مانند سایر گروه در سطح-c در کنار میز.
گروه ها ی بازاریابی،عموما،به مراحل پردازش،گزارش دهی یا هر کاری که ممکن است خلاقیت را محدود کند،علاقه مند نیستند.حداقل این دیدگاهی است که غیر بازاریاب ها از بازاریاب ها دارند.بعضی بازاریاب ها قطعا خود را به عنوان “right-brain” دسته بندی می کنند،که تمایلی به مستند سازی،داده یا نظم ندارند.همه کس در این توصیف جای نمی گیرد و ممکن است شنیدنش برای بعضی از شما دشوار باشد.بازاریابی یکی از اخرین ترتیب ها برای اعمال پردازش ،هدایت خودکار و تکنولوژی برای بهبود اثربخشی همراه با بهره وری است.
صحبت از اثربخشی شد،برای یک کمپین بازاریابی،اثربخشی چه معنایی دارد؟بیشمار مردم-سالها برای جواب به این سوال تلاش کرده اند.همه چیز از یک کلیک برای رای به شناخت برند ، خالص تاثیرگذاری و نرخ های تبدیل برای اندازه گیری اثربخشی یک کمپین قابل استفاده است.
وقتی کمی عمیق تر می شوید ،مسائل ساده تر می شود.در اخر روز ،وقتی تمام خلاقیت مرور و تایید شد،نسخه(رونوشت) پیچیده و تصحیح شده است و لیست ها مرتب هستند،انچه که واقعا اهمیت دارد این است که کمپین بازاریابی به شرکت کمک کرده تا محصولات بیشتری بفروشد.بله-به همین سادگی است.
به ساده ترین بیان بازاریابی مسیری است که پیام هایی در رابطه با شرکت،محصولات یا خدمات شما خلق شده و به مشتریانتان منتقل می شود تا پاسخی مثبت استخراج گردد.به زبان دیگر، بازاریابی مسیری است که شما خلق و پیام هایی را برای جلب توجه مردم منتشر می کنید تا بتوانید انها را متقاعد به خرید بیشتری از محصولات خود کنید.
